تحلیل خالص ارزش فروش و جایگزینی در استاندارد حسابداری شماره ۸

«تحلیل خالص ارزش فروش و جایگزینی در استاندارد حسابداری شماره ۸» توی این مقاله قراره بپردازیم به دوتا اصطلاح مهم داخل استاندارد حسابداری شماره ۸ ایران، این استاندارد مربوط میشه به موجودی مواد و کالا و داخلش کلی تعاریف و اصطلاح بیان شده، دوتا اصطلاح مهمی که قراره بهش بپردازیم

بدون پاسخ
2 سال گذشته
فهرست مطالب

فهرست مطالب

«تحلیل خالص ارزش فروش و جایگزینی در استاندارد حسابداری شماره ۸»

توی این مقاله قراره بپردازیم به دوتا اصطلاح مهم داخل استاندارد حسابداری شماره ۸ ایران، این استاندارد مربوط میشه به موجودی مواد و کالا و داخلش کلی تعاریف و اصطلاح بیان شده، دوتا اصطلاح مهمی که قراره بهش بپردازیم شامل خالص ارزش فروش و بهای جایگزینی هستش؛


خالص ارزش فروش
داخل استانداردهای حسابداری ارزش های متفاوتی وجود داره مثل خالص ارزش بازیافتنی و خالص ارزش فروش که توی این مقاله سعی میشه در رابطه با خالص ارزش فروش صحبت بشه تا این مبحث براتون به طور کامل، شفاف و تفکیک بشه و دیگه اونها رو جای همدیگه استفاده نکنید.
توی بحث استاندارد شماره ۸ که مربوط میشه به موجودی مواد و کالا، خالص ارزش فروش اینطور تعریف شده:
عبارت است از بهای فروش (بعد از کسر تخفیفات تجاری ولی قبل از تخفیفات مربوط به تسویه حساب) پس از کسر:
الف . مخارج براوردی تکمیل، و
ب.مخارج براوردی بازاریابی، فروش و توزیع
.
حالا میام و اصطلاحات به کار رفته توی این تعریف رو با ذکر یه تعداد مثال براتون شفاف میکنم؛
بهای فروش: یعنی در انتهای کار که محصول تکمیل شده، این کالا رو چقدر به مشتری میفروشی.
بعد از کسر تخفیفات تجاری: یعنی به فرض جنسی رو که قراره به مشتری فروخته بشه ۱.۰۰۰.۰۰۰ تومان بعد از چانه زنی های زیاد از طرف مشتری در انتها به مبلغ ۹۵۰.۰۰۰ تومان فروخته میشه و این مبلغ ۹۵۰.۰۰۰ تومان ملاک ثبت داخل حسابها قرار میگیره.
قبل از تخفیفات مربوط به تسویه حساب
: یعنی در ابتدای صحبت با مشتری مبلغ فروش کالا ۱.۰۰۰.۰۰۰ تومان اعلام میشه ولی بعد از چانه زنی در نهایت قیمت فروش کالا با مبلغ ۹۵۰.۰۰۰ تومان بسته میشه و داخل حسابها ثبت میشه حالا فرض کنید بعد از دو ماه که کالا برای مشتری ارسال شده و زمان تسویه حساب رسیده بنا به دلائلی مشتری مجددا مبلغ ۵۰.۰۰۰ تومان تخفیف میگیره و در نهایت مبلغ ۹۰۰.۰۰۰ تومان رو به حساب واریز میکنه حالا اون مبلغ ۵۰.۰۰۰ تومانی رو که مشتری در زمان تسویه حساب تخفیف گرفته توی محاسبات خالص ارزش فروش در نظر نمیگیریم و همون مبلغ ۹۵۰.۰۰۰ تومان مبنای فروش مون قرار میگیره.

در ادامه باید دو تا آیتم دیگه هم در نظر گرفت و اونها رو هم از فروش کسر کرد تا به خالص ارزش فروش رسید که شامل؛
الف: مخارج برآوردی تکمیل؛ به طور مثال داخل شرکت هاکوپیان که قراره در نهایت پیراهن مردانه تولید بشه، این پیراهن زمانی تکمیل میشه که چهارتا ایستگاه کاری رو طی کرده باشه، زمانی که این پیراهن تکمیل شد قراره اون رو به مبلغ ۱.۰۰۰.۰۰۰ تومان به فروش برسونیم، طی فروش این پیراهن به خریدار مبلغ ۵۰.۰۰۰ تومان تخفیف داده میشه و در نهایت این پیراهن با مبلغ فروش ۹۵۰.۰۰۰ تومان داخل حسابها ثبت میشه، حالا زمانی رو در نظر بگیرید که این  پیراهن توی ۵۰ درصد خط تولید قرار گرفته یعنی داخل ایستگاه دوم کاریه، در این شرایط باید هزینه های بیشتری رو متحمل شد تا این کالا تکمیل بشه و تبدیل بشه به یک پیراهن کامل که بشه بعدها به فروش رسوندش پس این مخارج تکمیل رو هم باید محاسبه و از بهای فروش کسر کرد.

ب.مخارج برآوردی بازاریابی، فروش و توزیع؛ میایم مثال قبلی رو مجدد مرور میکنیم قراره که ما یه پیراهن مردانه رو با قیمت ۱.۰۰۰.۰۰۰ تومان بفروش برسونیم بنا به اصرار مشتری مبلغ ۵۰.۰۰۰ تومان بهش تخفیف میدیم، در نهایت مبلغ فروش این پیراهن میشه ۹۵۰.۰۰۰ تومان، به فرض مبلغ۱۰۰.۰۰۰ تومان هم هزینه تکمیل برای این پیراهن در نظر میگیرم که این هزینه باید از مبلغ فروش کسر بشه تا برسیم به رقم ۸۵۰.۰۰۰ تومان، به نظرتون این مبلغ خالص ارزش فروشه؟
در جواب باید بگم خیر، چون باید این موضوع رو هم در نظر بگیریم که برای پیدا کردن مشتری باید هزینه بازاریابی رو هم در نظر بگیریم پس ما هزینه های توزیع و فروش رو داریم که باید از اون مبلغ ۸۵۰.۰۰۰ تومان کم بشه و اون مبلغی که در انتها به دستمون میرسه، میشه خالص ارزش فروش.
برای شفاف شدن موضوع یه مثال دیگه رو بررسی میکنیم:


توی مثال بالا در نظر گرفتیم که محصول مون رو ۱۰۰.۰۰۰.۰۰۰ تومان بفروش برسونیم، تجربه نشون داده که توی فروش هامون باید ۵% تخفیف رو در نظر بگیریم اما چون این محصول هنوز آماده فروش نیست بنا به برآورد واحد حسابداری صنعتی باید مبلغ ۷.۰۰۰.۰۰۰ تومان هزینه بشه تا محصول مون تکمیل بشه در ادامه واحد بازاریابی و فروش برآورد میکنه که برای تبلیغات باید ۳.۵۰۰.۰۰۰ تومان هزینه کرد و هزینه فروش هم ۱.۵۰۰.۰۰۰ تومانه و هزینه حمل محصول هم مبلغ  ۱.۷۰۰.۰۰۰ تومانه، پس این ۱۰۰.۰۰۰.۰۰۰ تومان که بهای فروش این محصوله برای اینکه برسه به خالص ارزش فروش باید مبالغ مربوط به تخفیفات تجاری، مخارج برآوردی تکمیل، بازاریابی، توزیع و فروش ازش کسر بشه تا در نهایت برسیم به مبلغ ۸۱.۳۰۰.۰۰۰ تومان که خالص ارزش فروش این محصوله، پس در رابطه با موجودی مواد و کالا مبلغی که در نهایت بعد از کسر تمام هزینه ها به دستمون میاد میشه خالص ارزش فروش.

بهای جایگزینی
عبارت است از مخارجی که باید برای خرید یا ساخت یک قلم موجودی کالای کاملا مشابه تحمل شود.
این بهای جایگزینی داخل استانداردهای دیگه هم کاربرد داره داخل این مقاله قراره کاربردش رو در رابطه با موجودی مواد و کالا بررسی کنیم، برای شفاف شدن مطلب یه شرکت تولید کوره القایی رو در نظر میگیریم،

داخل این شرکت برای صنایع  ریخته گری، کوره های بزرگ القایی تولید میشه، این شرکت تولیدی، مجوز تولید این محصول رو داره، تولید این کوره ها هزینه زیادی برای شرکت داره و معمولا تا شش ماه هم زمانبر هستش پس با این توضیحات باید بگیم که این کوره ها برای این شرکت حکم موجودی کالا رو داره
برای درک مبحث بهای جایگزینی یه تعداد مثال رو بررسی میکنیم؛
مثال اول؛ فرض میکنیم که اگر یک کوره توسط این شرکت ساخته شده باشه و دو سال داخل انبار مونده و فروش نرفته باشه (البته باید در نظر بگیریم زمانی که گفته میشه کوره دو سال توی انبار مونده این شرط خاصی نیست) زمانی که از ما  بپرسن بهای جایگزینی این کوره چقدره، برای جواب این سوال میایم به این صورت محاسبه کنیم که چقدر باید هزینه کنیم برای اینکه بتونیم یک کوره رو دقیقا با وضعیت همین کوره داخل انبار از بازار خریداری کنیم.
مثال دوم؛ حالا اگر برنامه خرید این کوره ای رو که توی مثال اول توضیحش دادیم بگذاریم کنار، برای اینکه محاسبه بهای جایگزینی این کوره دوسال مونده توی انبار شرکت مشخص بشه، ساخت یک قلم از این کوره رو در نظر میگیریم یعنی چون شرکت خودش تولید کننده این کوره بوده، میاد و اقدام میکنه و یک بار دیگه با فرض اینکه بخواد مجدد این کوره رو بسازه، محاسباتش رو انجام میده و در نهایت متوجه میشه که ساخت این محصول چقدر براش تموم میشه که این میشه بهای جایگزینی محصولش که دو ساله داخل انباربوده.
مثال سوم؛ توی این مثال کوره ای رو در نظر میگیریم که دو سال ازش استفاده شده باشه و برگشته باشه به شرکت حالا بعد از دو سال استفاده از این کوره، آیا میشه براش بهای جایگزین محاسبه کرد؟
در جواب باید گفت بله، برای این کار میایم کوره ای با این وضعیت و با این مشخصات فنی که دو سال هم کار کرده باشه توی بازار پیدا میکنیم و بررسی میکنیم که با چه قیمتی میتونیم خریداری و جایگزین این کوره بکنیم پس با این اقدام میشه گفت که ارزش جایگزینی این کوره رو بدست آوردیم.
پس یکی دیگه از تعاریفی که در موجودی مواد و کالا بسیار استفاده میشه بهای جایگزینی هستش که میتونه شامل مخارجی باشه که شما باید متحمل بشی تا یک کالایی با وضعیت کاملا مشابه رو بخری یا تولید کنی، پس با مثال هایی که زده شد متوجه شدی که میشه برای یک محصول با شرایط مختلف بهای جایگزینی تعیین کرد.
طی این مقاله سعی شد تا دوتا اصطلاح مهم خالص ارزش فروش و بهای جایگزینی که توی مبحث موجودی مواد و کالا خیلی کاربردیه به صورت کامل توضیح داده بشه امیدوارم که برای شما عزیزان کمک کننده بوده باشه.

دیدگاه و پرسش

دیدگاهتان را بنویسید